دانلود آلبوم مجتبی سلطانی به نام نیمه ی تاریک زمین
دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای به نام نیمه ی تاریک زمین
Download New Music By مجتبی سلطانی نیمه ی تاریک زمین Called Nimeye Tarike Zamin
متن آهنگ - نیمه ی تاریک زمین
متن آهنگ نیمه تاریک زمین مجتبی سلطانی
1 - من تو داروین
هسته ی زمینو با فراغت گداختم
تو هاله ای ابهام دنیامو میساختم
تشییع کردن منو روزا از هیچ به پوچ
تو جنگ با خودم خدامو میباختم
ای کاش آغوش تو ابدی میشد زیبا
ای کاش ابدی میشد هرچی که میخواستم
ای کاش آغوش من برای تو کم نبود
ای کاش سهم شعر من اینهمه ماتم نبود
ای کاش این چرخه انقدر منظم نبود
برای بردنت دنیا انقدر مصمم نبود
برای قتل داروین تو تاریخ دار میشم
تو حبس دلتنگی تو گرفتار میشم
دنیا و طبیعت بی رحمش
از این انتخاب مردود بیزار میشم
منو مرد خاکستری
منو نامه ی روی موج
از چی آبستنیم
منو ناله ی رو به اوج
2 - همون دنیا بمون
تو ساکت و شیرینی
تو خدای بی دینی
یه غباره تیره از
یه غم دیرینی
تو رو وصله میزدم
به تن سوگ تنم
منه محکوم به درد
تو و یادواره ی غم
منو اشکی که خزید
روی پوست صورتم
کدری هارو که دید
چشم با کدورتم
کد خطا میده دلم
بسه بقا میگه دلم
تک و تنها به ته
عمق فنا میره دلم
پای ثابت تلخ کامیام
یکی از قربانیام
تو همون دنیا بمون
وقتی به اون دنیا میام
وقتی که پیشت اومدم
باهام حرف بزن یه دل سیر
منو به آغوشت بگیر
منو به خودت بپذیر
از اون شبی که جا موندم
ما بین بلوا موندم
نبش قبر کردم ذهنمو
این شاکله رو پاشوندم
اونجا که قرن ها محدود
ساعتای مصنوعی ان
اونجا که عامه ی جهان
آدمکای چوبی ان
پای ثابت تلخ کامیام
یکی از قربانیام
تو همون دنیا بمون
وقتی به اون دنیا میام
3 - فریاد
از بچگی سمتت قدم زدم
تا خورشیدتو دورم قفس کنم
از حفره ی خونی سینت دست نکشم
حفر کنم تقویممو عوض کنم
امنیت نداره بدون تو زنده بودنم
رگای دستم پایانو هوار میزنن
می پاشم و از مرکز فرار میکنم
بدون تو از هر ساختار میزنم
از جبر فراموش نشدن زار میزنم
از عمق حفره به نور رگبار میزنم
تو ، تاریکی و تنهاییمو جار میزنی
به تاریک بودن مهر اجبار میزنم
قدم های بی دلیلم بی حضور تو
منو خیابون تنها بی عبور تو
تو این تلاش ، متلاشی شدم من
نمیشه روزی باشم بی مرور تو
از بچگی سمتت قدم زدم
تا خورشیدتو دورم قفس کنم
از حفره ی خونی سینت دست نکشم
حفر کنم تقویممو عوض کنم
4 - کدر
هجوم میارن بهم سایه های مه آلود
میخونم و میمیرم نامه های تب آلود
سیاره ها تو آسمونم بند مدار نیستن
کالبدای وجودم از یه قطار نیستن
بعضیا تو درونم جیغ میکشن بی وقفه
بعضیا لال مردن و اهل هوار نیستن
ترس میپیچه به پام میگیره صدام میمیرم
حبس میشه نفسام من وسط راه میشینم
ابر میادو برام میاره عزا میبینم
ترس میپیچه به پام
میپیچه به پام
میپیچه به پام
این آشوب مطلق
این قانون محکم
این استفاده ی تلخ
این آغوش پر درد
کدر میشم هر صبح
تو نبودی که راکدم
گذشت پاسی از صبح
شب شد و هنوز ساکتم
ترس میپیچه به پام میگیره صدام میمیرم
حبس میشه نفسام من وسط راه میشینم
ابر میادو برام میاره عزا میبینم
ترس میپیچه به پام
میپیچه به پام
میپیچه به پام
5 - شهر زیر آب
پرده ی چشمتو نازک کن
به قلبم چیره شو
باز با خمار چشمات
به حضورم خیره شو
منی که آشوب دارم
وقتی که حالت خوب نیست
دق نده تقویم منو
این سزا مطلوب نیست
بغض نکن که بشکنم
مواج شه انعکاس من
تلخ شه تصویر منو
هویدا شه هراس من
نکنه جاری شه رود از این دو شهر زیر آب
نکنه پژمرده شی تو این حصار بی حساب
نذار که دیر شه آوار شو به آغوش من
پناه بگیر به تنمو بخواب روی دوش من
آشنا با حس تو شد
نبض ناگزیرم
و هر درد بی دوارو
از تو میپذیرم
روح منه هوای تو
و سالها سرودنت
و عادته جنون من
به انزمام بودنت
من غریق اشکتم
هواخواه حواس من
نخواه به گوشت برسه
نوای التماس من
نکنه جاری شه رود از این دو شهر زیر آب
نکنه پژمرده شی تو این حصار بی حساب
نذار که دیر شه آوار شو به آغوش من
پناه بگیر به تنمو بخواب روی دوش من
6 - شورش علیه خویشتن
منو به آغوشت بگیر
دریای بی نهایت
که کفایت نمیکنه این
بودن از روی عادت
بگم که چی کشیدم آخر
به حرف کی رسیدم آخر
از قله ی افتخارشون
به اختیار پریدم آخر
کاسب آرزو بودن
عده ای از بی شرما
سخته جدا نبودن از
عاشقا و بی رحما
آلت قتاله رو
گرفتن از من بی دفاع
نخواستن باورشون
رد بشه از دم تیغ ما
میخوام به ساحل برسم
حقه به باطل برسم
جهان مال اهل طمع
میخوام به قاتل برسم
هی تقلیل کردن
توده های پیچیدرو
هی تبیینن کردن
دلایل نادیدرو
زمینشون جایی اصلا
نداره تو محیط درکم
حقایق بی دوامشون
برای من دروغه از دم
اعتراف کن بیماری
طبیعت بکر تو زرده
و اشتباهو دوست داری
مسکن فکر تو درده
بطلانه این تحمل
کی رد شی از کابوس تار
راهت پیچیده و پوچه
برگرد به آغوش غار
بیا و از برم کن
دوباره پر پرم کن
خشکیدم دوباره و
به انزوا ترم کن
میخوام به ساحل برسم
حقه به باطل برسم
جهان مال اهل طمع
میخوام به قاتل برسم
7 - اتمسفر
وسط پیچیده ها
کنار رنجیده ها
تو خاموش نمیشی
وسط سرگیجه ها
غم ها پر بار شدن
زیر بال و پرم
جاده تنها شده
از ازدحام توی سرم
من به این روند شوم
به طبیعت بد بین شدم
عاصی ام از قانوناشون
محاله تمکین کنم
بعد من نقطه بزار
همه ی مسیرا مسدوده
که تو دلم بعد سقوط
جای امید بهبوده
عاصی از هسته ی زمین
تا به کل منظومه
جدا شدم از اتمسفر
از این جو مسمومش
من گاهی میبخشم
که تجدید قوا کنم
تبعیدیه زمین شدم
که با زمان دعوا کنم
توگوشم نجوا کن
دوباره بی پروا شم
منو پیش دنیا نزار
که با جهان تنها شم
منی که قانون زدم
زیر لحد آروم ترم
نوازشم کن لعنتی
که سخت قرصا خوابوندنم
این وجود محدوده
این مسیر مسدوده
عاصی از هسته ی زمین
تا به کل منظومه
جدا شدم از اتمسفر
از این جو مسمومش
8 - نیمه ی تاریک زمین
این جاده ی خط خورده هاست
به ورطه ی تاریک افسرده ها
خستگی از همبستگی
صحنه ی آتی برخورد ماست
واله از ترس سر پیچی
تو صف مرگ تدریجی
دشمنت انتظار واهی
به بودن حمله ور میشی
کنار سایه های تلقین
تاریکی نگاه بدبین
اشتهای اژدهای این خاک
دوش فرشته های تدفین
بی رنگه مثل تعادل
هشیاره تو تردیدت
زنجیرت میکنه سنجیده
هست ، ولی پنهون مونده از دیدت
تو دامه دلت
این تلخی گیراست
توهم بری یه روز
این نیمه نامیراست
سرگرمم من به حفره هام
همزیست آشفته هام
که چی تو خاک بپوسه
انبوهی از ناگفته ها
یه غمزده تو بطن من
میترسه که پر واکنم
کور خوندی روزنه
من قراره بلوا کنم
بی رنگه مثل تعادل
هشیاره تو تردیدت
زنجیرت میکنه سنجیده
هست ، ولی پنهون مونده از دیدت
تو دامه دلت
این تلخی گیراست
توهم بری یه روز
این نیمه نامیراست